|
می گفت خیلی رنج می برد. به او گفتم که نظرم این نیست. گفتم که با این نگاه ها، گوهر وجودش را حیف خواهد کرد. گفتم که اگر نگاه الهی خود را خوب باور کنیم، همه چیز درست می شود. گفت: نگاه الهی؟ مگر حرف های من خارج از نگاه الهی است؟ گفتم: به خدا اعتقاد داری؟ گفت: هم به خدا اعتقاد دارم هم به شانس. گفتم: می دانم حرفی که می خواهم بزنم، برایت دریچه ای سوال باز می کند. سوالاتت را بگذار وقتی دیگر. فقط احتمال بده این نگاه حقیقت داشته باشد. نگاه ما این است که شانس به معنای تصادف محض وجود ندارد. اینکه در هر مشکلی دنبال درس های پنهانش می گردیم چرا که همه را در محدوده ی تربیت الهی می دانیم؛ البته برنامه ریزی و تلاش می کنیم تا کمتر دچار مشکلات شود. دیگر اینکه ... گفت: دیگر چه؟ گفتم: با نگاه الهی نسبت به بالا و پایین دنیا آسیب پذیر نیستیم؛ چرا که نگاه الهی می گوید دنیا مسافرخانه است و قرار است بعد از مرگ به جهانی مهم تر و بزرگ تر برویم. بنابراین به بالا و پایین دنیا دل نمی بندیم که از آن ضربه خوریم. اگر اینگونه نگاه کردی، نه تنها مشکلات نگرانت نمی کند، بلکه به آنها زیبا می نگری. با روانشناسی جدا شده از تفکر دینی، تلقین جای حقیقت را می گیرد. با نگاه جدا شده از تفکر دینی، نمی شود مشکلات را اینقدر زیبا دید. خدا ما را دوست دارد و تمام مراحل این کلاف پیچیده، برای نزدیک کردن من به زیبایی مطلق است. فقط باید از تمام وجود، زیبایی مطلق را بخواهیم. ![]() ![]() |